وبلاگ شخصی ابوالقاسم کریمی

ابوالقاسم کریمی:شاعر،ترانه سرا ، نویسنده / وبسایت : http://k520.ir/

وبلاگ شخصی ابوالقاسم کریمی

ابوالقاسم کریمی:شاعر،ترانه سرا ، نویسنده / وبسایت : http://k520.ir/

وبلاگ شخصی ابوالقاسم کریمی

ابوالقاسم کریمی:شاعر،ترانه سرا ، نویسنده / وبسایت : http://k520.ir/

طبقه بندی موضوعی
  • ۰
  • ۰

 

 

گزیده آیات قرآن/الجزء السادس مترجم:آیت الله صادقی تهرانی ۱۰۲ _۱۲۱ **** سوره النساء **** خدا، افشاگری به بد زبانی را دوست نمی‌دارد، مگر (از) کسی که بر او ستم رفته باشد. و خدا بس شنوایی بسیار داناست. (۱۴۸) * خداوند دوست ندارد کسی با سخنان خود، بدیها (ی دیگران) را اظهار کند؛ مگر آن کس که مورد ستم واقع شده باشد. خداوند، شنوا و داناست. (۱۴۸) (مترجم ایت الله مکارم شیرازی) * اگر خیری را آشکار کنید یا پنهانش دارید، یا از بدی درگذرید، خدا (هم) درگذرنده‌ای توانا بوده است. (۱۴۹) * همواره کسانی که کفر ورزیدند و ستم کردند، خدا بر آن نبوده است که برایشان (گناهانشان را) بپوشد و به راهی (راست) هدایتشان کند: (۱۶۸) * بی‌گمان، کسانی که کفر ورزیدند و (خود و مردم را) از راه خدا بازداشتند، بی‌چون به گمراهی دور و درازی افتادند. (۱۶۷) * همواره کسانی که کفر ورزیدند و ستم کردند، خدا بر آن نبوده است که برایشان (گناهانشان را) بپوشد و به راهی (راست) هدایتشان کند: (۱۶۸) **** سوره المائده **** هان ای کسانی که ایمان آوردید! به تمام قراردادها(ی خود و دیگران) وفا کنید. برای شما تمامی حیوانات زبان‌بسته‌ی نعمت‌وار حلال گردیده، جز آنچه (حکمش) بر شما خوانده می‌شود؛ حال آنکه شکار را در حال احرام یا حرم حلال نشمرید. خدا هر چه را بخواهد حکم می‌دهد. (۱) * هان ای کسانی که ایمان آوردید! از خدا پرواکنید و سوی او از (آن) وسیله(ای که خشنود است) جستجو کنید و در راهش جهاد نمایید، شاید رستگار کنید. (۳۵) * ای کسانی که ایمان آورده‌اید! از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید! و وسیله‌ای برای تقرب به او بجوئید! و در راه او جهاد کنید، باشد که رستگار شوید! (۳۵) (مترجم:آیت الله مکارم شیرازی) * اما آن کس که پس از ستم کردن، توبه و جبران نماید، خداوند توبه او را می‌پذیرد؛ (و از این مجازات؛ معاف می‌شود، زیرا) خداوند، آمرزنده و مهربان است. (۳۹) (مترجم:آیت الله مکارم شیرازی) * پس هر کس پس از ستمش توبه و اصلاح کند، خدا به‌راستی بر او بازگشت می‌کند. خدا بس پوشنده‌ی رحمتگر بر ویژگان است. (۳۹) * و هر کس خدا و پیامبرش و کسانی را که ایمان آوردند ولیّ خود برگیرد (پیروزمند است). پس حزب خدا بی‌گمان همانا پیروزمندانند. (۵۶) * از کار زشتی که آن را مرتکب می‌شدند، یکدیگر را باز نمی‌داشتند. راستی چه بد بود آنچه می‌کرده‌اند. (۷۹) **** گردآوری:ابوالقاسم کریمی تهران – ورامین ۲۹ اسفند ۱۳۹۹ منبع

  • ابوالقاسم کریمی
  • ۰
  • ۰

و انتهای این قصه‌ی سرد و سفید

همیشه سبز خواهد بود

تا رسیدن سال نو ،

تنها یک سلام خورشید باقی ست . . .

هزاران تبریک

***

http://k520.ir/

  • ابوالقاسم کریمی
  • ۰
  • ۰

گزیده آیات قرآن/الجزء الرابع مترجم:آیت الله صادقی تهرانی **** سوره آل عمران **** اینهاست آیات خدا، (که) آنها را به تمامی حق بر تو می‌خوانیم. و خدا هیچ ستمی برای جهانیان نمی‌خواهد. (۱۰۸) * و باید از میان شما، گروهی (مردمان را) سوی نیکی دعوت کنند و به کار معروف [:شایسته‌] وادارند، و از منکر [:ناشایست‌]، بازدارند و آنان همان رستگارکنندگانند. (۱۰۴) * و همگی با هم از تمامی ریسمان خدا عصمت بطلبید، و پراکنده نشوید و نعمت خدا را بر خود یاد کنید: آن‌گاه که دشمنان (یکدیگر) بودید، پس میان دل‌هاتان الفت انداخت، تا به نعمت (و لطف) او برادران (یکدیگر) شدید؛ و بر کناره‌ی پرتگاه آتش بودید، پس شما را از آن برهانید. این گونه، خدا نشانه‌های خود را برایتان روشن می‌کند، شاید شما راه یابید. (۱۰۳) * هان ای کسانی که ایمان آوردید! از خدا -آن گونه که حق پروا کردن از اوست- پروا کنید و زنهار، جز به حالت تسلیم نمیرید. (۱۰۲) * و آنچه در آسمان‌ها و آنچه در زمین است تنها از خداست، و همه‌ی چیزها و کارها و فرمان‌ها تنها سوی خدا بازگردانده می‌شوند. (۱۰۹) * شما بهترین امتّی بودید که برای مردمان برون آمدید. به کار معروف [:پسندیده] فرمان می‌دهید، و از کار منکر [:ناپسند] باز می‌دارید، و به خدا ایمان می‌آورید. و اگر اهل کتاب ایمان آورده بودند، بی‌گمان برایشان بهتر بود. برخی از آنان مؤمنانند و بیشترشان فاسقانند. (۱۱۰) * (شما مؤمنانی که شروط گذشته را انجام داده‌اید) کافران جز آزاری اندک، هرگز به شما زیانی نتوانند رسانید، و اگر با شما بجنگند، (پس) به شما پشت کنند، سپس یاری (هم) نیابند. (۱۱۱) * (آنان) یکسان نیستند؛ از (میان) اهل کتاب، گروهی‌، ایستا و راستایند (که) آیات الهی را در دل شب می‌خوانند، در حالی که سر به سجده می‌نهند. (۱۱۳) به خدا و روز پایانی ایمان می‌آورند و به کار معروف[:پسندیده] فرمان می‌دهند و از کار منکر[:ناپسند] باز می‌دارند، و در کارهای نیک شتاب می‌کنند و آنان از شایستگانند. (۱۱۴) و هر کار نیکی انجام دهند، هرگز درباره‌ی آن ناسپاسی نبینند. و خدا به (حال) تقواپیشگان داناست. (۱۱۵) * بی‌گمان کسانی که کافر شدند، هرگز اموالشان و اولادشان چیزی (از عذاب خدا) را از آنان بی‌نیاز نمی‌کند [:نمی‌زداید] و آنان همدمان آتشند، حال آنکه ایشان در آن جاودانه‌اند. (۱۱۶) * مَثَل آنچه آنان در این زندگی دنیا (بی‌مهابا) خرج می‌کنند، همانند بادی است که در آن سرمای سختی است (که) به کشتزار قومی که بر خود ستم نموده‌اند برخورد کرده، پس آن را تباه ساخته است. و خدا به آنان ستم نکرده، بلکه آنان خود بر خویشتن ستم می‌کنند. * هان ای کسانی که ایمان آوردید! ربا را (با سود) چندین برابر (اصل مالتان) مخورید، و از خدا پروا کنید، شاید (خود و دیگران را) رستگار کنید. (۱۳۰) و از آتشی که برای کافران آماده شده است بپرهیزید. (۱۳۱) خدا و رسول را فرمان برید، شاید رحمت خدا فراگیرتان گردد. (۱۳۲) و رو به مغفرت و پوششی از پروردگارتان و بهشتی که وسعتش آسمان‌ها و زمین است (و) برای پرهیزگاران آماده شده، شتابان از یکدیگر پیشی جویید. (۱۳۳) کسانی که در گشایش و تنگی زیان‌بار انفاق می‌کنند، و فرو برندگان خشمشان و درگذرندگان از مردمان و آنان که از (خشم بر) مردم در‌گذرنده‌اند و خدا نکوکاران را دوست دارد. (۱۳۴) * همانها که در توانگری و تنگدستی، انفاق می‌کنند؛ و خشم خود را فرو می‌برند؛ و از خطای مردم درمی‌گذرند؛ و خدا نیکوکاران را دوست دارد. (۱۳۴) (مترجم آیت الله مکارم شیرازی) * و کسانی که چون کار زشتی کنند، یا بر خودهاشان ستم روا دارند، خدا را یاد کنند، پس برای گناهانشان همی پوشش خواهند. و چه کسی جز خدا گناهان دنباله‌دار را می‌پوشد؟ و (نیز) بر آنچه مرتکب شده‌اند، از آنجا که (به حرمت فحشا و ظلم به خود و عاقبت وخیم‌) آگاهند، بر هر کار زشتی که کرده‌اند پافشاری نمی‌کنند. (۱۳۵) * و آنها که وقتی مرتکب عمل زشتی شوند، یا به خود ستم کنند، به یاد خدا می‌افتند؛ و برای گناهان خود، طلب آمرزش می‌کنند -و کیست جز خدا که گناهان را ببخشد؟- و بر گناه، اصرار نمی‌ورزند، با اینکه می‌دانند. (۱۳۵) (مترجم آیت الله مکارم شیرازی) * و شتاب کنید برای رسیدن به آمرزش پروردگارتان؛ و بهشتی که وسعت آن، آسمانها و زمین است؛ و برای پرهیزگاران آماده شده است. (۱۳۳) همانها که در توانگری و تنگدستی، انفاق می‌کنند؛ و خشم خود را فرو می‌برند؛ و از خطای مردم درمی‌گذرند؛ و خدا نیکوکاران را دوست دارد. (۱۳۴) و آنها که وقتی مرتکب عمل زشتی شوند، یا به خود ستم کنند، به یاد خدا می‌افتند؛ و برای گناهان خود، طلب آمرزش می‌کنند -و کیست جز خدا که گناهان را ببخشد؟- و بر گناه، اصرار نمی‌ورزند، با اینکه می‌دانند. (۱۳۵) آنها پاداششان آمرزش پروردگار، و بهشتهایی است که از زیر درختانش، نهرها جاری است؛ جاودانه در آن میمانند؛ چه نیکو است پاداش اهل عمل! (۱۳۶) (مترجم آیت الله مکارم شیرازی) * پیش از شما، سنّت‌هایی وجود داشت؛ (و هر قوم، طبق اعمال و صفات خود، سرنوشتهایی داشتند؛ که شما نیز، همانند آن را دارید.) پس در روی زمین، گردش کنید و ببینید سرانجام تکذیب‌کنندگان (آیات خدا) چگونه بود؟! (۱۳۷) این، بیانی است برای عموم مردم؛ و هدایت و اندرزی است برای پرهیزگاران! (۱۳۸) و سست نشوید! و غمگین نگردید! و شما برترید اگر ایمان داشته باشید! (۱۳۹) (مترجم آیت الله مکارم شیرازی) * هان ای کسانی که ایمان آوردید! اگر کسانی را که کافر شدند پیروی کنید، شما را به گذشته‌ها(ی کفرآمیز)تان برگشت می‌دهند، پس بازگشتی زیان‌بار خواهید داشت. (۱۴۹) * بلکه خدا (تنها) مولای شماست و او بهترین یاری‌‌دهندگان است. (۱۵۰) * به زودی در دل‌های کسانی که کفر ورزیده‌اند بیم خواهیم افکند، به سبب آنکه چیزی را با خدا شریک گردانیده‌اند که خدا بر (حقانیت) آن، هیچ دلیل قاطعی نازل نکرده است و پناهگاهشان آتش است. و پایگاه ستمگران چه بد است. (۱۵۱) * و به‌راستی اگر در راه خدا کشته شوید یا بمیرید، بی‌گمان پوششی از خدا(یتان) و رحمتی از او (برای شماست که) از (همه‌ی) آنچه آنان گرد هم می‌آورند بهتر است. (۱۵۷) * پس (ای پیامبر!) به (برکتِ) رحمتی از خدا برایشان نرم‌خو (و پر مهر) شدی، و اگر تندخو و سخت‌‌دل بودی همواره از پیرامونت پراکنده می‌شدند. پس از آنان در گذر و برایشان پوشش بخواه و در کار (جنگ) با آنان مشورت کن و چون تصمیم گرفتی بر خدا توکل کن، زیرا خدا توکل‌کنندگان را به راستی دوست می‌دارد. (۱۵۹) * به (برکت) رحمت الهی، در برابر آنان [= مردم‌] نرم (و مهربان) شدی! و اگر خشن و سنگدل بودی، از اطراف تو، پراکنده می‌شدند. پس آنها را ببخش و برای آنها آمرزش بطلب! و در کارها، با آنان مشورت کن! اما هنگامی که تصمیم گرفتی، (قاطع باش! و) بر خدا توکل کن! زیرا خداوند متوکلان را دوست دارد. (۱۵۹) (مترجم آیت الله مکارم شیرازی) * اگر خداوند شما را یاری کند، هیچ کس بر شما پیروز نخواهد شد! و اگر دست از یاری شما بردارد، کیست که بعد از او، شما را یاری کند؟! و مؤمنان، تنها بر خداوند باید توکل کنند! (۱۶۰) (مترجم آیت الله مکارم شیرازی) * پس آیا کسی که خشنودی خدا را پی می‌گیرد، همچون کسی است که به خشمی از خدا دچار گردیده و پناهگاهش جهنّم است‌؟ و چه بد بازگشتگاهی است. (۱۶۲) * هرگز کسانی را که در راه خدا کشته شده‌اند، مردگان مپندار، بلکه زندگانی هستند (که) نزد پروردگارشان روزی داده می‌شوند؛ (۱۶۹) * و کسانی که در کفر شتاب می‌کنند، تو را اندوهگین نسازند. آنان، بی‌امان، هرگز به خدا هیچ زیانی نمی‌توانند برسانند. خدا می‌خواهد در آخرت برای آنان بهره‌ای قرار ندهد و برایشان عذابی بزرگ است. (۱۷۶) * بی‌چون کسانی که کفر را به (بهای) ایمان خریدند هرگز به خدا هیچ زیانی نتوانند رسانید و برایشان عذابی دردناک است. (۱۷۷) * هر کسی چشنده‌ی (طعم) مرگ است و تنها روز رستاخیز پاداش‌هایتان به طور کامل به شما داده می‌شود؛ پس هر کس از آتش نجات یابد و به بهشت در آید، همواره کامیاب شده است. و زندگی دنیا جز مایه‌ی فریب نیست. (۱۸۵) * به‌راستی در مال‌هایتان و جان‌هایتان بی‌گمان آزموده خواهید شد، و از کسانی که پیش از شما به آنان کتاب داده شده، و (نیز) از کسانی که به شرک گراییده‌اند (سخنان دل)آزار بسیاری خواهید شنید؛ و اگر صبر و پرهیزگاری کنید، این (خود) به‌راستی (نشانی) از عزم استوار (شما) در کارهاست. (۱۸۶) * و چون خدا از کسانی که به آنان کتاب داده شده، پیمان گرفت که باید آن را برای مردمان بی‌گمان بیان کنید، و کتمانش نکنید. پس آن (عهد) را پشت (سر)شان انداختند، و با آن، بهایی ناچیز دریافتند. پس چه بد چیزی را خریداری می‌کنند. (۱۸۷) * گمان مبر آنها که از اعمال (زشت) خود خوشحال می‌شوند، و دوست دارند در برابر کار (نیکی) که انجام نداده‌اند مورد ستایش قرار گیرند، از عذاب (الهی) برکنارند! (بلکه) برای آنها، عذاب دردناکی است! (۱۸۸) (مترجم آیت الله مکارم شیرازی) * و فرمانروایی آسمان‌ها و زمین تنها برای خداست. و خدا بر هر چیزی تواناست. (۱۸۹) بی‌گمان در آفرینش آسمان‌ها و زمین، و در پی هم آمدن شب و روز، برای خردمندان نشانه‌هایی (قانع کننده) است. (۱۹۰) کسانی که خدا را (در همه‌ی احوالشان)، ایستادگان و نشستگان و به پهلوآرمیدگان یاد می‌کنند، و در آفرینش آسمان‌ها و زمین می‌اندیشند (و گویند): «پروردگارمان! این‌ها را بیهوده نیافریده‌ای. تو منزّهی! پس ما را از عذاب آتش دوزخ نگهدار.» (۱۹۱) «پروردگارمان! هر که را تو بی‌چون به آتش در آوری، همواره خوار و بی‌مقدارش کرده‌ای. و برای ستمکاران هیچ یاورانی نیستند.» (۱۹۲) «پروردگارمان! ما شنیدیم دعوتگری (ما را) به ایمان فرا می‌خواند که: “به پروردگارتان ایمان آورید.” پس ایمان آوردیم. پروردگارمان! گناهانمان را برایمان بپوشان و بدی‌هامان را جبران فرما و ما را با نیکان بمیران.» (۱۹۳) «پروردگارمان! و آنچه را بر (عهده‌ی) فرستادگانت برایمان وعده داده‌ای به ما بده و ما را روز رستاخیز رسوا مگردان. همانا تو وعده‌(ات) را خلاف نمی‌کنی.» (۱۹۴) پس پروردگارشان (دعای آنان را) برایشان اجابت کرد (و فرمود): «من همواره عمل هیچ صاحب عملی از شما را، از مرد یا زنی – حال آنکه برخی از برخی دیگرید- تباه نمی‌کنم. پس کسانی که هجرت کرده و از خانه‌های خود رانده شده و در راه من آزار دیده و جنگیده و کشته شده‌اند، بی‌گمان گناهانشان را به‌راستی از ایشان می‌زدایم و آنان را همواره در باغ‌هایی که از زیر (درختان)‌شان نهرها روان است، به‌درستی، در می‌آورم. حال آنکه (این) پاداشی است از جانب خدا، و پاداش نیکو تنها نزد خداست.» (۱۹۵) * خداوند، درخواست آنها را پذیرفت؛ (و فرمود:) من عمل هیچ عمل‌کننده‌ای از شما را، زن باشد یا مرد، ضایع نخواهم کرد؛ شما همنوعید، و از جنس یکدیگر! آنها که در راه خدا هجرت کردند، و از خانه‌های خود بیرون رانده شدند و در راه من آزار دیدند، و جنگ کردند و کشته شدند، بیقین گناهانشان را می‌بخشم؛ و آنها را در باغهای بهشتی، که از زیر درختانش نهرها جاری است، وارد می‌کنم. این پاداشی است از طرف خداوند؛ و بهترین پاداشها نزد پروردگار است. (۱۹۵) (مترجم آیت الله مکارم شیرازی) * هرگز مباد (که) رفت و آمد با جنب‌و‌جوش کافران در شهرها تو را فریب دهد. (۱۹۶) (این) کالایی ناچیز (و برخورداری اندکی) است. سپس پناهگاهشان دوزخ است و چه بد آرامگاهی است. (۱۹۷) * و بی‌گمان از میان اهل کتاب کسانی هستند که به خدا – و بدانچه سوی شما نازل شده و به آنچه سوی خودشان فرود آمده – ایمان می‌آورند، در حالی که برای خدا خاشعند، و با آیات خدا (چیزی را به) بهایی ناچیز نمی‌خرند. ایشانند که نزد پروردگارشان پاداش خود را خواهند داشت. همواره، خدا زودشمار است. (۱۹۹) * هان ای کسانی که ایمان آورد‌ید! صبر کنید، و (هم) در صبر هماهنگی نمایید، و با یکدیگر رابطه و پیوند داشته باشید، و مرزها را نگهبانی نمایید، و از خدا پروا نمایید. شاید (خود و دیگران را) رستگار کنید. (۲۰۰) **** سوره النساء **** هان ای مردمان! از پروردگارتان پروا کنید: کسی که همه‌ی شما را از یک تن آفرید و همسرش را (نیز) از او پدید آورد، و از این دو، مردان و زنانی بسیار پراکند. و خدا را پروا بدارید که به (وسیله‌ی) او (از یکدیگر) درخواست (و با هم همکاری) می‌کنید و (نیز) ارحامتان را (پروا بدارید). همواره خدا بر (سر و سامان)‌تان بسی نگهبان بوده است. (۱) * ای مردم! از (مخالفت) پروردگارتان بپرهیزید! همان کسی که همه شما را از یک انسان آفرید؛ و همسر او را (نیز) از جنس او خلق کرد؛ و از آن دو، مردان و زنان فراوانی (در روی زمین) منتشر ساخت. و از خدایی بپرهیزید که (همگی به عظمت او معترفید؛ و) هنگامی که چیزی از یکدیگر می‌خواهید، نام او را می‌برید! (و نیز) (از قطع رابطه با) خویشاوندان خود، پرهیز کنید! زیرا خداوند، مراقب شماست. (۱) (مترجم آیت الله مکارم شیرازی) * و اموال یتیمان را به آنان بازپس دهید و مال پاکیزه و مرغوب آنان را با (مال) ناپاکیزه(‌ی خودتان) هرگز جایگزین نکنید و اموال آنان را در شمار اموال خودتان مخورید (که) بی‌گمان این گناهی بزرگ بوده است. (۲) * و مهریه‌ی زنان را به عنوان هدیه‌ی زناشویی بدون منّتی به شیرینی به ایشان بدهید. پس اگر به میل خودشان چیزی از آن را به شما واگذاشتند، آن را گوارا بخورید. (۴) * و اموالتان را -که آنها را خدا (وسیله‌ی) قوام و به پا داشتن (زندگی) شما قرار داده- به سفیهان مدهید، و در آن نیازهایشان را تأمین کنید و آنان را پوشاک دهید، و با آنان سخنی پسندیده بگویید. (۵) * بی‌گمان کسانی که اموال یتیمان را به ستم می‌خورند، جز این نیست که (آنها) آتشی (است که‌) در شکم‌هاشان می‌خورند، و به زودی آتشی سخت شعله‌ور را فروزان کنند. (۱۰) * کسانی که اموال یتیمان را به ظلم و ستم می‌خورند، (در حقیقت،) تنها آتش می‌خورند؛ و بزودی در شعله‌های آتش (دوزخ) می‌سوزند. (۱۰) (مترجم آیت الله مکارم شیرازی) * و از زنانتان، کسانی که مرتکب فحشا(ی جنسی آشکارا) می‌شوند، چهار مرد از میان خودتان بر آنان گواه گیرید. پس اگر شهادت دادند، آن زنان را در خانه‌ها(تان‌) بازداشت کنید، تا مرگشان فرا رسد، یا خدا برای آنان راهی (دیگر) نهد. (۱۵) * و از میان شما، آن دو تن را که مرتکب زشتکاری (جنسی) می‌شوند، آزارشان دهید؛ پس اگر توبه نمودند و اصلاح کردند از آنان صرف نظر کنید. بی‌گمان خدا بسی برگشت‌کننده‌ی رحمتگر بر ویژگان بوده است. (۱۶) **** گردآوری:ابوالقاسم کریمی ۲۹ اسفند ۱۳۹۹ تهران – ورامین http://k520.ir/

  • ابوالقاسم کریمی
  • ۰
  • ۰

گزیده آیات قرآن/الجزء الثانی مترجم:آیت الله صادقی تهرانی **** سوره البقره **** (کل) حق از جانب پروردگار توست. پس مبادا از دودلان باشی‌. (۱۴۷) * برای هر امتی وجهه‌ای [:جهت و شریعتی] است (که) او (به همان وجهه) توجه‌شان می‌دهد. پس در کارهای نیک بر یکدیگر پیشی گیرید. هر کجا باشید، خدا همه‌ی شما را (بی‌استثنا) می‌آورد. همانا خدا بر همه چیز تواناست. (۱۴۸) * پس مرا یاد کنید تا شما را یاد کنم‌؛ و سپاسم را به جای آرید و کفر وکفران نورزید. (۱۵۲) * هان ای کسانی که ایمان آوردید! از شکیبایی و نماز یاری جویید (که) خدا بی‌گمان(همواره) با شکیبایان است. (۱۵۳) * و درباره‌ی کسانی که در راه خدا کشته می‌شوند، نگویید مرده‌هایند؛ بلکه زندگانند، ولی شما باریک‌بینی نمی‌کنید. (۱۵۴) * و بی‌چون و بی‌گمان شما را به چیزی از ترس و گرسنگی و کاهشی از اموال و جان‌ها و محصولات(تان) می‌آزماییم‌؛ و شکیبایان را مژده ده‌؛ (۱۵۵) (همان) کسانی که زمانی (که) مصیبتی به آنان در رسد، گویند: «ما بی‌گمان از آنِ خداییم و ما بی‌چون تنها سوی او بازگردندگانیم.» (۱۵۶) * آنها که هر گاه مصیبتی به ایشان می‌رسد، می‌گویند: «ما از آنِ خدائیم؛ و به سوی او بازمی‌گردیم!» (۱۵۶) اینها، همانها هستند که الطاف و رحمت خدا شامل حالشان شده؛ و آنها هستند هدایت‌یافتگان! (۱۵۷) ( مترجم ایت الله مکارم شیرازی) * بی‌گمان کسانی که نشانه‌های روشن و رهنمودی را که فرو فرستاده‌ایم – بعد از آنکه آنها را برای مردم در کتاب [:قرآن] توضیح داده‌ایم – پنهان می‌دارند، خدا ایشان را لعنت می‌کند و لعنت‌کنندگان (نیز) لعنتشان می‌کنند. (۱۵۹) مگر کسانی که توبه کردند و (فسادکاریشان را) اصلاح نمودند و (حقیقت را) آشکار کردند. پس بر ایشان برگشت می‌کنم و منم بسیار برگشت‌کننده‌ی رحمتگرِ بر ویژگان. (۱۶۰) بی‌گمان کسانی که کافر شدند و در حال کفر مردند، لعنت خدا و فرشتگان و تمام مردمان، همگی، بر آنان است. (۱۶۱) حال آنکه در آن (لعنت) جاودانه‌اند؛ نه عذابشان کاسته گردد و نه ایشان مهلت یابند. (۱۶۲) و معبود شما، معبودی یگانه است. جز او هیچ معبودی نیست. او رحمتگر بر همگان، (و) رحمتگر بر ویژگان است. (۱۶۳) * به‌راستی در آفرینش آسمان‌ها و زمین و پی‌درپی آمدن شب و روز و کشتی‌هایی که در دریا روانند -با آنچه به مردم سود می‌رساند- و از آبی که خدا از آسمان فرو فرستاده، پس با آن زمین را بعد از مردنش زنده گردانید و در آن از هر گونه جنبنده‌ای پراکنده کرده و (نیز در) جابه‌جا کردن بادها و ابری که میان آسمان و زمین مسخّر است، برای گروهی که خردورزی می‌کنند همواره نشانه‌هایی (گویا) وجود دارد. (۱۶۴) * و برخی از مردمان، کسانی‌اند که بجز خدا شریکانی (در خدایی) برمی‌گزینند، (و) آنها را همچون دوستی با خدا دوست می‌دارند. و کسانی که ایمان آوردند، برای خدا (در دل‌هاشان) محبت بیشتری دارند. کسانی که (با برگزیدن بت‌ها، به خود) ستم نموده‌اند، کاش می‌دانستند چون عذاب را مشاهده کنند؛ تمام نیرو(ها) از آنِ خداست و اینکه همانا خدا سخت‌کیفر است. (۱۶۵) * هان ای مردمان! از آنچه در زمین است حلالی پاکیزه را بخورید و گام‌های شیطان را پیروی نکنید، (که) همواره او برای شما دشمنی آشکارگر است. (۱۶۸) * (او) شما را فقط به بدی و زشتی تجاوزگر وامی‌دارد و اینکه علیه خدا چیزی را که نمی‌دانید، بگویید. (۱۶۹) * هان ای کسانی که ایمان آوردید! از پاکیزه‌های آنچه روزیتان داده‌‌ایم، بخورید، و اگر تنها خدا را می‌پرستید فقط او را سپاس گزارید. (۱۷۲) * بی‌گمان کسانی که آنچه را خدا از کتاب (وحی) نازل کرده، پنهان می‌دارند و در عوضِ آن‌، بهای اندکی را خریداری می‌کنند، (هم)آنان جز آتش در درونشان نمی‌خورند و خدا به روز قیامت با ایشان سخن نخواهد گفت و پاکشان نخواهد کرد و برایشان عذابی دردناک است. (۱۷۴) اینان کسانی‌اند که گمراهی را به بهای هدایت، و عذاب را به بهای مغفرت خریدند؛ پس (شگفتا!) چه چیز آنان را بر آتش شکیبا کرده است‌؟ (۱۷۵) * نیکی (تنها، همه) این نیست که چهره‌های خود را سوی مشرق و مغرب بگردانید ولی (همه‌ی) برّ و طاعت شایسته، کسی است که به خدا و روز بازپسین و فرشتگان و کتاب (وحیانی) و پیامبران برجسته ایمان آورده و مال (خود) را -با وجود دوست داشتنش و بر پایه‌ی دوستی خدا- به نزدیکترین خویشان و (به) یتیمان و بینوایان و در راه ماندگان و درخواست‌کنندگان و در (راه آزاد کردن) گرفتارانی در بند بدهد و نماز را بر پای دارد و زکات را بپردازد و (نیز) وفا کنندگان به پیمانشان هنگامی که (با یکدیگر) هم‌پیمان شدند و (به ویژه) شکیبایان در سختی و زیان و به هنگام جنگ‌؛ اینانند کسانی که راست رفتند و اینان همان پرهیزگارانند. (۱۷۷) * و هر گاه (از) بندگان من، (کسی) از تو درباره‌ی من پرسید، (بگو) من بی‌گمان (به آنان) نزدیکم، و دعای دعا کننده را – هنگامی که مرا بخواند – اجابت می‌کنم. پس (آنان) باید فرمان مرا گردن نهند و به من ایمان آورند، شاید رشد یابند. (۱۸۶) * و اموال یکدیگر را به باطل (و ناحق) در میان خود نخورید! و برای خوردن بخشی از اموال مردم به گناه، (قسمتی از) آن را (به عنوان رشوه) به قضات ندهید، در حالی که می‌دانید (این کار، گناه است)! (۱۸۸) ( مترجم ایت الله مکارم شیرازی) * و در راه خدا، با کسانی که با شما می‌جنگند، نبرد کنید! و از حدّ تجاوز نکنید، که خدا تعدّی‌کنندگان را دوست نمی‌دارد! (۱۹۰) ( مترجم ایت الله مکارم شیرازی) * و در راه خدا انفاق کنید و با دست خود (خود یا دیگران را) به هلاکت میفکنید و نیکی کنید (که) خدا به‌راستی نیکوکاران را دوست می‌دارد. (۱۹۵) * و از مردم کسی است که در زندگی (این) دنیا سخنش تو را به شگفتی می‌آورد و خدا را بر آنچه در دل دارد گواه می‌گیرد؛ و حال آنکه او سخت‌ترین دشمنان (خدا و مردم) است. (۲۰۴) و چون روی گرداند و یا سلطه‌ای به دست آورد، در زمین همی‌کوشد که افساد کند و کِشت و نسل را نابود سازد. و خدا فساد را دوست نمی‌دارد. (۲۰۵) و هنگامی که به او گفته شود: «از خدا پروا کن‌»، نخوت، وی را به گناه – تأخیرکننده‌ی خیر – می‌کشاند. پس جهنّم برای او بس است، و (این) همواره چه بد آرامگاهی است. (۲۰۶) * و هنگامی که به آنها گفته شود: «از خدا بترسید!» (لجاجت آنان بیشتر می‌شود)، و لجاجت و تعصب، آنها را به گناه می‌کشاند. آتش دوزخ برای آنان کافی است؛ و چه بد جایگاهی است! (۲۰۶) ( مترجم ایت الله مکارم شیرازی) * و از مردمان کسی است که جان خود را برای طلب خشنودی خدا می‌فروشد. و خدا نسبت به بندگان بسی مهربان است. (۲۰۷) * هان ای کسانی که ایمان آوردید! در سلم و سلامتی درآیید، در حالی که (این سلم) نگهبان شماست؛ و گام‌های شیطان را دنبال مکنید، (که) همواره او برای شما دشمنی آشکارگر است. (۲۰۸) * زندگی دنیا در چشم کافران آراسته شده، در حالی که مؤمنان را مسخره می‌کنند؛ و کسانی که تقواپیشه بوده‌اند در روز رستاخیز بالادستِ آنانند. و خدا هر که را خواهد، بی‌شمار روزی می‌دهد. (۲۱۲) * مردم (در آغاز) یک دسته بودند؛ (و تضادی در میان آنها وجود نداشت. بتدریج جوامع و طبقات پدید آمد و اختلافات و تضادهایی در میان آنها پیدا شد، در این حال) خداوند، پیامبران را برانگیخت؛ تا مردم را بشارت و بیم دهند و کتاب آسمانی، که به سوی حق دعوت می‌کرد، با آنها نازل نمود؛ تا در میان مردم، در آنچه اختلاف داشتند، داوری کند. (افراد باایمان، در آن اختلاف نکردند؛) تنها (گروهی از) کسانی که کتاب را دریافت داشته بودند، و نشانه‌های روشن به آنها رسیده بود، به خاطر انحراف از حق و ستمگری، در آن اختلاف کردند. خداوند، آنهایی را که ایمان آورده بودند، به حقیقت آنچه مورد اختلاف بود، به فرمان خودش، رهبری نمود. (امّا افراد بی‌ایمان، همچنان در گمراهی و اختلاف، باقی ماندند.) و خدا، هر کس را بخواهد، به راه راست هدایت می‌کند. (۲۱۳) ( مترجم ایت الله مکارم شیرازی) * آیا گمان کردید داخل بهشت می‌شوید، بی‌آنکه حوادثی همچون حوادث گذشتگان به شما برسد؟! همانان که گرفتاریها و ناراحتیها به آنها رسید، و آن چنان ناراحت شدند که پیامبر و افرادی که ایمان آورده بودند گفتند: «پس یاری خدا کی خواهد آمد؟!» (در این هنگام، تقاضای یاری از او کردند، و به آنها گفته شد:) آگاه باشید، یاریِ خدا نزدیک است! (۲۱۴) ( مترجم ایت الله مکارم شیرازی) * از تو می‌پرسند چه چیزی انفاق کنند؟ بگو: «هر خیری انفاق کردید، برای پدر و مادر و نزدیکتران و یتیمان و مسکینان و در راه ماندگان است‌، و از هر خیری (که) انجام دهید همواره خدا به آن داناست.» (۲۱۵) * ….و از تو می‌پرسند: «چه چیزی انفاق کنند؟» بگو: «عفو [:بخشش] را.» این گونه خدا آیات (خود) را برایتان روشن می‌گرداند، شاید شما بیندیشید؛ (۲۱۹) * و خدا را در معرض سوگندهای خود قرار مدهید، (به این منظور) که نیکوکاری و پرهیزگاری کنید. و میان مردمان سازش دهید. حال آنکه خدا بس شنوای بسیار داناست. (۲۲۴) ***** گردآوری:ابوالقاسم کریمی تهران-ورامین ۲۵ اسفند ۱۳۹۹ منبع

  • ابوالقاسم کریمی
  • ۰
  • ۰

خلاصه کتاب مزامیر/بخش سوم 37 _54 کتاب مقدس/عهد عتیق *** 1 زیرا که برای افتادن نصب شده‌ام و درد من همیشه پیش روی من است. 2 ای خداوند مرا ترک منما. ای خدای من از من دور مباش 3 ، انسان در خیال رفتار می‌کند و محض بطالت مضطرب می‌گردد. ذخیره می‌کند و نمی‌داند کیست که از آن تمتع خواهد برد. 4 خوشابحال کسی که بر خداوند توکّل دارد و به متکبران ظالم و مرتدان دروغ مایل نشود. 5 خوشابحال کسی که برای فقیر تفکر می‌کند. خداوند او را در روز بلا خلاصی خواهد داد. 6 چنانکه آهو برای نهرهای آب شدت اشتیاق دارد، همچنان ای خدا جان من اشتیاق شدید برای تو دارد. 7 انسان در حرمت باقی نمی‌ماند، بلکه مثل بهایم است که هلاک می‌شود. 8 انسانی که در حرمت است و فهم ندارد، مثل بهایم است که هلاک می‌شود. 9 حکمت را در باطن من به من بیاموز 10 شادی و خرمی را به من بشنوان تا استخوانهایی که کوبیده‌ای به وجد آید. 11 روی خود را از گناهانم بپوشان و همهٔٔ خطایای مرا محو کن. 12 ای جبار چرا از بدی فخر می‌کنی؟ 13 ای جبار چرا از بدی فخر می‌کنی؟رحمت خدا همیشه باقی است. زبان تو شرارت را اختراع می‌کند، مثل اُستُرهٔ تیز، ای حیله ساز! بدی را از نیکویی بیشتر دوست می‌داری و دروغ را زیادتر از راست گویی، سلاه. همهٔ سخنان مهلک را دوست می‌داری، ای زبان حیلهباز! 14 من مثل زیتون سبز در خانهٔ خدا هستم. به رحمت خدا توکّل می‌دارم تا ابدالآباد. 15 احمق در دل خود می‌گوید که خدایینیست. فاسد شده، شرارت مکروه کرده‌اند و نیکوکاری نیست. 16 خدا از آسمان بر بنی‌آدم نظر انداخت تا ببیند که فهیم و طالب خدایی هست. 17 آیا گناهکاران بی‌معرفت هستند که قوم مرا می‌خورند چنانکه نان می‌خورند و خدا را نمی‌خوانند؟ 18 ای خدا به نام خود مرا نجات بده و بهقوّت خویش بر من داوری نما. 19 خدا مددکار من است 20 اینک، خدا مددکار من است.خداوند از تأیید کنندگان جان من است. بدی را بر دشمنان من خواهد برگردانید. به راستیِ خود ریشهٔٔ ایشان را بکَن. **** منبع:وبسایت رسمی ابوالقاسم کریمی 7 اسفند 1399 تهران-ورامین http://k520.ir

  • ابوالقاسم کریمی
  • ۰
  • ۰

خلاصه کتاب یوحنا ۱ کتاب مقدس/عهد جدید/مسیحیت **** ۱ خدا نور است و هیچ ظلمت در وی هرگز نیست ۲ گر گوییم که گناه نداریم خود را گمراه می‌کنیم و راستی در ما نیست. ۳ کسی که گوید او را می‌شناسم و احکام او را نگاه ندارد، دروغگو است و در وی راستی نیست ۴ کسی که برادر خود را محبّت نماید، در نور ساکن است و لغزش در وی نیست. ۵ کسی که از برادر خود نفرت دارد، در تاریکی است و در تاریکی راه می‌رود و نمی‌داند کجا می‌رود زیرا که تاریکی چشمانش را کور کرده است. ۶ دنیا را و آنچه در دنیاست دوست مدارید زیرا اگر کسی دنیا را دوست دارد، محبّت پدر در وی نیست. ۷ دنیا و شهوات آن در گذر است لکن کسی که به ارادهٔٔ خدا عمل می‌کند، تا به ابد باقی می‌ماند. ۸ هرکه در وی ثابت است گناه نمی‌کند و هرکه گناه می‌کند او را ندیده است و نمی‌شناسد. ۹ ای برادرانِ من، تعجّب مکنید اگر دنیا از شما نفرت گیرد. ۱۰ هر که از برادر خود نفرت نماید، قاتل است و می‌دانید که هیچ قاتلْ حیات جاودانی در خود ثابت ندارد. ۱۱ ای حبیبان، یکدیگر را محبّت بنماییم زیرا که محبّت از خداست و هرکه محبّت می‌نماید از خدا مولود شده است و خدا را می‌شناسد ۱۲ و کسی که محبّت نمی‌نماید، خدا را نمی‌شناسد زیرا خدا محبّت است ۱۳ کسی هرگز خدا را ندید؛ اگر یکدیگر را محبّت نماییم، خدا در ما ساکن است و محبّت او در ما کامل شده است ۱۴ خدا محبّت است و هرکه در محبّت ساکن است در خدا ساکن است و خدا در وی. ۱۵ در محبّت خوف نیست بلکه محبّتِ کامل خوف را بیرون می‌اندازد؛ زیرا خوف عذاب دارد و کسی که خوف دارد، در محبّت کامل نشده است ۱۶ اگر کسی گوید که خدا را محبّت می‌نمایم و از برادر خود نفرت کند، دروغگو است، زیرا کسی که برادری را که دیده است محبّت ننماید، چگونه ممکن است خدایی را که ندیده است محبّت نماید؟ ۱۷ و این حکم را از وی یافته‌ایم که هرکه خدا را محبّت می‌نماید، برادر خود را نیز محبّت بنماید. **** منبع مطلب:وبسایت رسمی ابوالقاسم کریمی منبع عکس:وبسایت ناسا

  • ابوالقاسم کریمی
  • ۰
  • ۰

داستان کوتاه

 

 

 

 

منتخب جملات زیبای دکتر علی شریعتی *********** 1 انسان معتقد و مسئول , برای دشنام هایش نیز ارج و حرمت قائل است و من هرگز آن را در نثار به کسانی که اساسا وجود ندارند , تباه نمی کنم 2 آدم وقتی فقیر میشود خوبیهایش هم حقیر میشوند اما کسی که زر دارد یا زور دارد عیبهایش هم هنر دیده میشوند و چرندیاتش هم حرف حسابی به حساب می آیند. 3 فقرهمان گرد وخاکی است که بر کتابهای فروش نرفته یک کتاب فروشی می نشیند، فقر شب را بی غذا سرکردن نیست، فقر روز را بی اندیشه سپری کردن است... 4 ترجیح میدهم با کفشهایم در خیابان راه بروم و به خدا فکر کنم تا این که در مسجد بنشینم و به کفشهایم فکر کنم 5 "سخت است حرفت را نفهمند" سخت تر این است که حرفت را اشتباهی بفهمند 6 بدتر از توجیه‌های غلط توجیه‌های درست است ، یعنی تکیه کردن بر یک حقیقت تنها برای پایمال کردن حقیقتی دیگر ...!! 7 گوسفندی ذبح کن! و لقمه‌ای به گرسنه ای ببخش! وه! که این حج, کلافه‌ام می‌کند! چهار سال است که هنوز از حج باز نگشته‌ام! 8 راه تقرب خدا در اسلام تعقل است نه تعبد 9 به شماره‌ی هر دلی, دوست داشتنی هست و دل‌ها هر چه شگفت‌ترند، عشق نیز در آن‌ها شگفت‌انگیزتر است. 10 در روزگار جهل, شعور خود جرم است! 11 حسین بیشتر از آب تشنه لبیک بود اما افسوس که به جای افکارش زخم‌های تنش را نشانمان دادند و بزرگترین درد او را بی آبی معرفی کردند. 12 اگر باطل را نمی‌توان ساقط کرد می‌توان رسوا ساخت، اگر حق را نمی‌توان استقرار بخشید می‌توان اثبات کرد طرح کرد و به زمان شناساند و زنده نگه داشت. 13 منتظر نمان پرنده ای بیاید و پروازت دهد، در پرنده شدن خویش بکوش. 14 آزادی از درون مغز تو آغاز می‌شود چه بسیار انسان‌ها که دست و پایشان بسته نیست، اما زندانی افکار خویش‌اند. 15 اگر تنهاترین تنها شوم باز خدا هست، او جانشین همه نداشتن‌های من است. 16 باید انسان بودن، پاک بودن، مسئول بودن و در اندیشه سرنوشت دیگران بودن، وظیفه باشد. بالاتر از آن صفت آدمی باشد، باز هم بالاتر، وجود آدمی باشد. 17 عشق یک جوشش کور است و پیوندی از سر نابینایی، دوست داشتن پیوندی خود آگاه و از روی بصیرت روشن و زلال 18 سرمایه های‌ هر دلی حرف هایی است که برای نگفتن دارد. 19 هر انسان کتابی است در انتظار خواننده اش. 20 خداوندا به هر کس که دوست میداری بیاموز که عشق از زندگی کردن بهتر است و به هر کس که دوست میداری بچشان که دوست داشتن از عشق برتر است. 21 چه بسا تلاش کننده ای که به زیان خود می کوشد 22 من هرگز نمی نالم! قرنها نالیدن بس است… می‌خواهم فریاد بزنم اگر نتوانستم سکوت می کنم بهترین مترجم کسی است که: سکوت دیگران را ترجمه کند! شاید سکوتی تلخ گویای دوست داشتنی شیرین باشد… 23 لحظه لحظه زندگی را سپری می کنیم تا به خوشبختی برسیم ٬ غافل ازاینکه خوشبختی در همان لحظه ای بود که سپری شد. 24 عشق گاه جا به جامیشود و گاه می سوزاند اما دوست داشتن… از جای خویش ،از کنار دوست خویش بر نمیخیزد، سرد نمی‌شود که داغ نیست و نمیسوزاندکه سوزاننده نیست ! 25 برای شنا کردن به سمت مخالف رودخانه، قدرت و جرات لازم است . وگرنه هر ماهی مرده ای هم می تواند از طرف موافق جریان آب حرکت کند. 26 خداوندا از بچگی به من آموختندهمه را دوست بدار حال که بزرگ شده ام و کسی را دوست می دارم می گویند: فراموشش کن خدایا به من زیستنی عطا کن که در لحظه ی مرگ بر بی ثمری لحظه ای که برای زیستن گذشته است حسرت نخورم و مردنی عطا کن که بر بیهودگی اش سوگوار نباشم 27 دوست داشتن کسیکه لایق محبت نیست ریخت و پاش محبت است 28 نامم را پدرم انتخاب کرد و نام خانوادگیم را یکی از اجدادم” دیگر بس است! سرنوشتم را خودم انتخاب می کنم 29 وقتی که دیگر نبود من به بودنش نیازمند شدم وقتی که دیگر رفت من به انتظار آمدنش نشستم وقتی که دیگر نمی‌توانست مرا دوست بدارد من وی را دوست داشتم وقتی که او تمام کرد من شروع کردم وقتی که او به پایان رسید من آغاز کردم چه سخت است تنها متولد شدن مثل تنها زندگی کردن است مثل تنها مردن 30 آنگاه که تقدیر نیست و از تدبیر نیز کاری ساخته نیست خواستن اگر با تمام وجود با بسیج همه ی اندامها و نیروهای روح و با قدرتی که در صمیمیت است تجلی کند اگرهم هستیمان را یک خواستن کنیم یک خواستن مطلق شویم و اگر با هجوم و حمله‌های‌ صادقانه و سرشار از امید و یقین و ایمان بخواهیم پاسخ خویش را خواهیم گرفت. 31 خداوندا از بچگی به من آموختندهمه را دوست بدار حال که بزرگ شده ام و کسی را دوست می‌دارم می گویند: فراموشش کن 32 خدایا به من زیستنی عطا کن که در لحظه ی مرگ بر بی ثمری لحظه ای که برای زیستن گذشته است حسرت نخورم و مردنی عطا کن که بر بیهودگی اش سوگوار نباشم 33 خدایا من در کلبه حقیرانه خود کسی را دارم که تو در عرش کبریایی خود نداری منچون تویی را دارم وتو چون خود نداری 34 عمیقترین و بهترین تعریف از عشق این است که : عشق زاییده تنهایی است…. و تنهایی نیز زاییده عشق است… تنهایی بدین معنا نیست که یک فرد بیکس باشد …. کسی در پیرامونش نباشد! اگر کسی پیوندی ، کششی ، انتظاری و نیاز پیوستگی و اتصالی در درونش نداشته باشد تنها نیست! برعکس کسیکه چنین چنین اتصالی را در درونش احساس میکند… و بعد احساس میکند که از او جدا افتاده ، بریده شده و تنها مانده است ؛ در انبوه جمعیت نیز تنهاست …… 35 خدایا : «چگونه زیستن »رابه من بیاموز ،« چگونه مردن» را خود ، خواهم دانست . خدایا : رحمتی کن تا ایمان ، نام ونان برایم نیاورد ، قوتم بخش تا نانم را؛ وحتی نامم را در خطر ایمانم افکنم. تا از آن ها باشم که پول دنیا می گیرند وبرای دین کار میکنند ؛ نه انها که پول دین میگیرند وبرای دنیا کارمی‌کنند . 36 معشوق من چنان لطیف است که خود رابه « بودن » نیالوده است که اگر جامه ی وجود بر تن می کرد نه معشوق من بود . . . 37 اما چه رنجی است لذت‌ها را تنها بردن و چه زشت است زیبایی‌ها را تنها دیدن و چه بدبختی آزاردهنده ای است تنها خوشبخت بودن! در بهشت تنها بودن سخت تر از کویر است 38 اکنون تو با مرگ رفته ای و من این جا تنها به این امید دم می‌زنم که با هر نفس گامی‌به تو نزدیک تر میشوم . این زندگی من است 39 گر قادر نیستی خودرا بالا ببری همانند سیب باش تا با افتادنت اندیشه‌ای را بالا ببری 40 ساعت ها را بگذارید بخوابند ؛ بیهوده زیستن را نیاز به شمردن نیست. 42 همه آدمند , ولی فقط بعضی ها انسانند 43 هر که متعالی تر است از وحشت ابتذال هراسناک تر است و از بودن خویش ناخشنودتر 44 ماندن، سنگ بودن است و رفتن، رود بودن . بنگر که سنگ بودن به کجا می رسد جز خاک شدن ، و رود بودن به کجا می رود جز دریا شدن ... 45 انسان ها چهار دسته اند دسته اول آنانی که وقتی هستند هستند، وقتی که نیستند هم نیستند عمده آدم‌ها حضورشان مبتنی به فیزیک است. تنها با لمس ابعاد جسمانی آن‌هاست که قابل فهم می‌شوند. بنابراین اینان تنها هویت جسمی دارند. دسته دوم آنانی که وقتی هستند نیستند، وقتی که نیستند هم نیستند مردگانی متحرک در جهان. خود فروختگانی که هویت شان را به ازای چیزی فانی واگذاشته‌اند. بی‌شخصیت‌اند و بی‌اعتبار. هرگز به چشم نمی‌آیند. مرده و زنده‌شان یکی است. دسته سوم آنانی که وقتی هستند هستند، وقتی که نیستند هم هستند آدم‌های معتبر و با شخصیت. کسانی که در بودنشان سرشار از حضورند و در نبودنشان هم تاثیرشان را می‌گذارند. کسانی که همواره به خاطر ما می‌مانند. دوستشان داریم و برایشان ارزش و احترام قائلیم. دسته چهارم آنانی که وقتی هستند نیستند ، وقتی که نیستند هستند شگفت‌انگیزترین آدم‌ها در زمان بودشان چنان قدرتمند و با شکوه‌اند که ما نمی‌توانیم حضورشان را دریابیم، اما وقتی که از پیش ما می‌روند نرم نرم آهسته آهسته درک می‌کنیم. باز می‌شناسیم. می‌فهمیم که آنان چه بودند. چه می‌گفتند و چه می‌خواستند. ما همیشه عاشق این آدم‌ها هستیم. هزار حرف داریم برایشان. اما وقتی در برابرشان قرار می‌گیریم قفل بر زبانمان می‌زنند. اختیار از ما سلب می‌شود. سکوت می‌کنیم و غرقه در حضور آنان می‌شویم و درست در زمانی که می‌روند یادمان می‌آید که چه حرف‌ها داشتیم و نگفتیم. شاید تعداد این‌ها در زندگی هر کدام از ما به تعداد انگشتان دست هم نرسد. 46 مارکسیسم می گوید: رفیق، نانت را خودت بخور، حرفت را من می زنم. فاشیسم می گوید: رفیق نانت را من می خورم، حرفت را هم من می زنم و تو فقط برای من کف بزن. اسلام حقیقی می گوید: نانت را خودت بخور، حرفت را هم خودت بزن و من فقط برای اینم که تو به این حق برسی. اسلام دروغین می گوید: تو نانت را بیاور به ما بده و ما قسمتی از آن را جلوی تو می اندازیم، اماّ آن حرفی را که ما می گوییم بزن 47 رهایی برای آنکه آشیانی ندارد ، آزادی برای آنکه نمیداند چه گونه باید باشد، کشنده است! 48 روزی فرا خواهد رسید که شیطان فریاد برآورد آدمی پیدا کنید، سجده خواهم کرد...! 49 یک انسان می تواند مسلمان شود بی آنکه یک روح مذهبی باشد؛ و می تواند مذهبی باشد بی آنکه مسلمان شود و می تواند مذهبی مسلمان باشد. آدمی گرفتار چهار زندان است، اگر نه زندان ساکن چهار جهان؛ طبیعت، تاریخ، اجتماع و خویشتن مذهب یک نوع آگاهی عاشقانه است یا عشق آگاهانه ، شعور و شناختی که شور و ایمان برانگیزد و در آن عقل و احساس از یکدیگر جدایی ناپذیرند شناخت یک کلمه چقدر دقیق و چقدر عمیق و چقدر با ارزش است انسان سراسیمگی میان شرق و غرب خویش است. 50 اگر دروغ رنگ داشت هر روزشاید ده ها رنگین کمان از دهان ما نطفه می بست 51 خدایا .... برای همسایه ای که نان ما را ربود ، نان برای آنان که قلب ما را شکستند ، مهربانی برای کسانی که روح ما را آزردند ، بخشش وبرای خویشتن آگاهی و عشق می طلبم... 52 می خواستم زندگی کنم ، راهم را بستند ستایش کردم ، گفتند خرافات است عاشق شدم ، گفتند دروغ است گریستم ، گفتند بهانه است خندیدم ، گفتند دیوانه است دنیا را نگه دارید ، می خواهم پیاده شوم 53 اگر گناه وزن داشت هیچ کس را توان آن نبود که گامی بردارد 54 نمیدانم پس از مرگم چه خواهد شد . نمیخواهم بدانم کوزه گر از خاکم چه خواهد ساخت . ولی بسیار مشتاقم که از خاک گلویم سوتکی سازد به دست کودکی گستاخ و بازیگوش و او یکریز و پی در پی دم خویش را بر گلویم سخت بفشارد و خواب خفتگان خفته را آشفته تر سازد . بدین سان بشکند در من سکوت مرگبارم را .... 55 خداوندا اگر روزی بشر گردی ز حال ما خبر گردی پشیمان می شوی از قصه خلقت از این بودن از این بدعت خداوندا نمی دانی که انسان بودن و ماندن در این دنیا چه دشوار است چه زجری می کشد آنکس که انسان است و از احساس سرشار است دکتر علی شریعتی 56 در عجبم از مردمی که خود زیر شلاق ظلم و ستم زندگی می کنند، و بر حسینی می گریند که آزادانه زیست 57 این جا که منم کسی چه می داند که بودن نیز همچون زیستن طاقت فرساست دو بیگانه ی همدرد از دو خویش بیدرد با هم خویشاوندترند اشنا یعنی هم خانه ی من در دیار تنهایی... دکتر علی شریعتی 58 خدایا به من زیستنی عطا کن که در لحظه ی مرگ بربی ثمری لحظه ای که برای زیستن گذشت حسرت نخورم و مردنی عطا کن که بربیهودگی اش سوگوار نباشم 59 خدایا رحمتی کن تا ایمان برایم نان و نام نیاورد ، قوتی بخش تا نانم حتی نامم را در خطر ایمان بگذارم ! دکتر علی شریعتی 60 دکتر شریعتی میگه وقتی نمیتونی فریاد بزنی ناله نکن!! خاموش باش قرن ها نالیدن به کجا انجامید؟؟ تو محکومی به زندگی کردن تا شاهد مرگ آرزوهای خودت باشی ..... 61 مگر چشم از زبان صادقانه تر سخن نمی گوید؟ مگر نه اشک زیباترین شعر و بی تابترین عشق و گدازترین ایمان و داغترین اشتیاق و تب دار ترین احساس و خالص ترین گفتن و لطیف ترین دوست داشتن است که همه در کوره یک دل به هم آمیخته و ذوب شده اند و قطرهای شدهاند نامش اشک؟ .... 62 خدایا مرا از این فاجعه پلید " مصلحت پرستی " که چون همه کس گیر شده وقاحتش از یادر رفته و بیماری شده است که از فرط عمومیتش هر که از آن سالم مانده باشد بیمار مینماید مصون بدار تا: "تا به رعایت مصلحت حقیقت را ذبح شرعی نکنم ..... 63 چه تنگنای سختی است یک انسان یا باید بماند یا برود و این هردو، اکنون برایم از معنی تهی شده است و دریغ که راه سومی هم نیست ..... دکتر شریعتی 64 ای زینب: نگو در کربلا بر تو چه گذشت! بگو ما چه کنیم؟ 65 نیا را بد ساخته اند... کسی را که دوست داری، تو را دوست نمی دارد. کسی که تو را دوست دارد ،تو دوستش نمی داری اما کسی که تو دوستش داری و او هم تو را دوست دارد به رسم و آئین هرگز به هم نمی رسند و این رنج است . و این تمام زندگیست و زندگی یعنی این .... 66 برای خوش بخت بودن به هیچ چیز نیاز نیست جز به نفهمیدن. 67 زندگی چیست ؟ نان . آزادی . فرهنگ . ایمان و دوست داشتن 68 انسان مجبور نیست حقایق را بگوید ولی مجبور است چیزی را که می گوید حقیقت داشته باشد 69 در عجبم از مردمی که خود زیر شلاق ظلم و ستم زندگی می کنند و بر حسینی می گریند که آزادانه زیست و آزادانه مرد. 70 زنده بودن را به بیداری بگذرانیم که سالها به اجبار خواهیم خفت 71 خدایا هر که را عقل دادی ، چه ندادی؟ و هر که را عقل ندادی ، چه دادی؟؟؟ 72 هر کس بد ما به خلق گوید ما چهره دل نمی خراشیم ما خوبی او به خلق گوییم تا هردو دروغ گفته باشیم 73 من رقص زنان هندی را به نماز پدر و مادرم بیشتر ترجیح میدهم زیرا آنان با عشق میرقصند و پدر و مادرم از روی عادت نماز میخوانند 74 .استوار ماندن و زیر هر باری نرفتن ، دین من است. 78 .هر کسی را نه بدان گونه که هست احساسش می کنند ، بدان گونه که احساسش می کنند ، هست. 79 خیلی اوقات آدم از آن دسته چیزهای بد دیگران ابراز انزجار می کند که در خودش وجود دارد 80 آنجا که چشمان مشتاقی برای انسانی اشک می ریزد، زندگی به رنج کشیدنش می ارزد. 81 برای خوشبخت بودن ، به هیچ چیز نیاز نیست جز به نفهمیدن ! پس تا می توانی خر باش تا خوش باشی. 82 وقتی کبوتری شروع به معاشرت با کلاغها می کند پرهایش سفید می ماند ولی قلبش سیاه میشود 83 اکنون تو با مرگ رفته ای و من اینجا تنها به این امید دم میزنم که با هر نفس گامی به تو نزدیک تر میشوم . این زندگی من است) 84 وقتی خواستم زندگی کنم، راهم را بستند.وقتی خواستم ستایش کنم، گفتند خرافات است.وقتی خواستم عاشق شوم گفتند دروغ است.وقتی خواستم گریستن، گفتند دروغ است.وقتی خواستم خندیدن، گفتند دیوانه است.دنیا را نگه دارید، میخواهم پیاده شوم) 85 اگر قادر نیستی خود را بالا ببری همانند سیب باش تا با افتادنت اندیشه‌ای را بالا ببری) 86 به سه چیز تکیه نکن ، غرور، دروغ و عشق.آدم با غرور می تازد،با دروغ می بازد و با عشق می میرد ) 87 برایت دعا می کنم که ای کاش خدا از تو بگیرد هر آنچه را که خدا را از تو می گیرد 88 من چیستم؟ لبخند پر ملامت پاییزی غروب در جستجوی شب که یک شبنم فتاده به چنگ شب حیات ، گمنام و بی نشان در آرزوی سر زدن آفتاب مرگ 89 چه امید بندم در این زندگانی که در نا امیدی سر آمد جوانی سرآمد جوانی و ما را نیامد پیام وفایی از این زندگانی 90 عشق تنها کار بی چرای عالم است ، چه ، آفرینش بدان پایان می گیرد 91 آیا در این دنیا کسی هست بفهمد که در این لحظه چه می کشم ؟ چه حالی دارم؟ چقدر زنده نبودن خوب است ، خوب خوب خوب 92 هنگامی دستم را دراز کردم که دستی نبود هنگامی لب به زمزمه گشودم که مخاطبی نداشتم و هنگامی تشنه آتش شدم، که در برابرم دریا بود و دربا و دریا ...! 93 از دیده به جاش اشک خون می آید دل خون شده ، از دیده برون می آید دل خون شد از این غصه که از قصه عشق می دید که آهنگ جنون می آید 94 حرف هایی هست برای نگفتن و ارزش عمیق هر کسی به اندازه ی حرف هایی است که برای نگفتن دارد 95 چو کس با زبان دلم آشنا نیست چه بهتر که از شکوه خاموش باشم چو یاری مرا نیست همدرد ، بهتر که از یاد یاران فراموش باشم 96 دلی که عشق ندارد و به عشق نیاز دارد، آدمی را همواره در پی گم شده اش، ملتهبانه به هر سو می کشاند 96 مهربانی جاده ای است که هرچه پیش می روند ، خطرناک تر می گردد 97 دوست داشتن کسی که لایق دوست داشتن نیست اسراف محبت است 98 مسئولیت زاده توانایی نیست ، زاده آگاهی است و زاده انسان بودن. 99 دلی که از بی کسی غمگین است ، هر کسی را می تواند تحمل کند. 100 ارزش عمیق هر کسی به اندازه حرفهایی است که برای نگفتن دارد. 101 .عشق به آزادی مرا همه عمر در خود گداخته است. 102 .اگر پیاده هم شده است سفر کن ، در ماندن می پوسی. 103 .خدا و انسان و عشق ، این است امانتی که بر دوش ما سنگینی می کند. 104 قدرت نیازمند کسی است که در برابرش رام گردد. 105 مرا کسی نساخت ، خدا ساخت . نه آنچنان که کسی می خواست ، که من کس نداشتم . کسم خدا بود ، کس بی کسان. ********** گردآوری:ابوالقاسم کریمی تهران-ورامین 3/مهر/1399 تا 20/مهر/1399
  • ابوالقاسم کریمی
  • ۰
  • ۰

آری ،

رنج ما

میراث نخستین آدمی ست

که گناهش ،

با "متاسفم" گفتنی

بخشیده شد ...

داستان کوتاه

  • ابوالقاسم کریمی
  • ۰
  • ۰

سهم من از

میراث نیاکانم

هرزآب رنج بودُ

نفرین زجر کش تاریخ ....

 

 

 

تهران-ورامین

ابوالقاسم کریمی

شعر:شماره125/ابوالقاسم کریمی

  • ابوالقاسم کریمی
  • ۰
  • ۰

خواجه نصیر الدین توسی در ابتدای وزارت خویش بود که تعدادی از نزدیکان بدو گفتند: ایران مدیری همچون شما نداشته و تاریخ همچون شما کمتر به یاد دارد. یکی از آنها گفت: نام همشهری شما خواجه نظام الملک توسی هم به اندازه نام شما بلند نبود. خواجه نصیر سر به زیر افکنده و گفت: خواجه نظام الملک باعث فخر و شکوه ایران بود. آموخته های من برآیند تلاشهای انسانهای والا مقامی همچون اوست. حرف خواجه به جماعت فهماند که او اهل مبالغه و پذیرش حرف بی پایه و اساس نیست. ارد بزرگ اندیشمند فرزانه کشورمان می گوید: “شایستگان بالندگی و رشد خود را در نابودی چهره دیگران نمی بینند.” شاید اگر خواجه نصیر الدین طوسی هم به آن سخنان اعتنا می نمود هیچگاه نمی توانست گامهای بلندی در جهت استقلال و رشد میهنمان بردارد.

داستان کوتاه

  • ابوالقاسم کریمی